ماهی کوچولو و دوستانش روی آب ، بازی می کردند . ناگهان سایه ی مرغ ماهیخوار روی آب افتاد . دوستان ماهی کوچولو فرار کردند و زیر آب رفتند ؛ ولی ماهی کوچولو که یواش تر از بقیه شنا می کرد ، نتوانست فرارکند . مرغ ماهیخوار در یک چشم به هم زدن او را گرفت و توی کیسه بزرگ زیر منقارش انداخت .

ماهی کوچولو بی معطّلی دست به کار شد .

خودش را باد کرد و باد کرد و باد کرد تا مثل یک بادکنک بزرگ شد .

مرغ ماهیخوار که دیگر نمی توانست ماهی کوچولو پف کرده را قورت بدهد ، دهانش را باز کرد و او را توی آب انداخت.

ماهی کوچولو شاد و خوشحال شنا کرد و زیر آب رفت .

توی دریا ماهی کوچک و عجیبی زندگی می کند به نام « ماهی پفی» اگر مرغ ماهیخوار یا ماهی های بزرگ بخواهند او را شکارکنند ، آن قدر هوا می خورد تا پف کند و دشمن نتواند او را بخورد .

این ماهی برای ترساندن ماهی های دیگر هم این کار را می کند .

ماهی پفی خیلی آهسته شنا می کند .